پاورپوینت امام زمان (عج)
قابل ویرایش 46 اسلاید
قسمتی از متن اسلاید ها :
در مورد تاریخ تولّد امام مهدى (عج)
قول اوّل ـ این قول که معروف ترین و مستندترین قول است، تاریخ تولّد آن حضرت را نیمه ى شعبان سال 255 هـ. ق مى داند. ثقة الإسلام کلینى مى نویسد:
امام مهدى(علیه السلام)در نیمه ى شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجرى قمرى متولد شده است.
علامه ى مجلسى در بحارالأنوار نیز همین تاریخ را ذکر مى کند.
از شهید اوّل (ره) نیز نقل شده است که:
امام مهدى(عج) در سامرا، جمعه شب، هنگام در پانزدهم شعبان 255 هـ. ق به دنیا آمد.
ابن خلکان، یکى از علماى اهل سنّت نیز همین تاریخ را تاریخ ولادت امام مهدى(عج)مى داند.
قول دوم ـ در برخى از مآخذ، تاریخ تولّد حضرت مهدى (عج) سال 256 هجرى ضبط شده است. کتاب کمال الدین، شیخ صدوق الغیبة،شیخ طوسى، از جمله ى این منابع است.
همان گونه از شهید اوّل نقل شد، مکان ولادت آن حضرت، شهر سامراء است که در نزدیکى شهر بغداد قرار دارد.
این شهر، بعد از شهادت امام رضا(ع) در دوره ى حکومت معتصم عباسى بنا گردید.
1- اصول کافى، ترجمه ى جواد مصطفوى، ج 2، ص 4492- بحارالأنوار، ج 51، ص 2. 3- همان، ج 51، ص 28. 4- همان، ج 51، ص 24. 5- کمال الدین، صدوق، ص 432،
6 -طوسى، الغیبة، ص 139 و147. 7- بحارالأنوار، ج 51، ص 28
نسب امام زمان) عج(
محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر نقل کردهاند که حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین)ع) است از جمله:
شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر(ص) در یک حدیث طولانی که صفات امام علی (ع) و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل کرده است که:
حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. که نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر میکند.
هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث را با سندهای مختلف در این مورد بیان کرده است.
و باز شیخ صدوق از امام حسین(ع) پنج حدیث نقل نموده که آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من میباشد که از آن جمله میتوان به روایتی اشاره کرد
که عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق (ع) و او از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) و وی از امام سجاد (ع) نقل کرده که امام حسین فرموده است:
نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.
1-شیخ صدوق، کمال الدین، اتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282. 2 -همان، ج 2، باب 30، ص 328.