دانلود پاورپوینت موزه و استاندارد های طراحی آن
تعداد اسلاید : 60
موزه: (به فرانسوی: musée)، موزیم (به انگلیسی: museum) یا آثارخانه به مکان خاصی که در آن مجموعهای از آثار باستانی و صنعتی و اشیاء با ارزش را به معرض نمایش میگذارند، گفته میشود.شورای بینالمللی موزه که زیر نظر یونسکو فعالیت میکند در بند سه و چهار اساسنامه خود موزه را اینگونه تعریف کردهاست:«موزه مؤسسهایست دائمی و بدون هدف مادی که درهای آن به روی همگان باز است و در خدمت جامعه و پیشرفت آن فعالیت میکند. هدف موزهها، تحقیق در آثار و شواهد بهجایمانده انسان و محیط زیست او، گردآوری آثار، حفظ و بهرهوری معنوی و ایجاد ارتباط بین این آثار، به ویژه به نمایش گذاردن آنها به منظور بررسی و بهره معنوی است.»
تاریخ : نخستین موزهها با مجموعههای خصوصی افراد توانمند، خانوادهها و موسسات هنری آغاز شد که شامل اشیا طبیعی و نایاب میشد.در ایران ساخت اولین موزه به ناصرالدین شاه قاجار و پس از بازگشت وی از سفر اروپا نسبت داده می شود.
گونهها:
گونههای زیادی از موزه وجود دارد از مجموعههای بزرگ در شهرهای بزرگ که انواع مجموعهها را پوشش میدهد تا موزههای کوچک که یک یا چند دسته خاص را شامل میشود. این دستهها شامل هنرهای زیبا، هنر کاربردی، صنایع دستی، باستانشناسی، مردمشناسی، قومشناسی، تاریخ، تاریخ فرهنگی، تاریخ نظامی، علم، فناوری، موزه کودکان، نقشه، تاریخ طبیعی، سکهشناسی، گیاهشناسی و تمبرشناسی،کاخ موزه ها میباشد.
نامشناسی:
کلمهٔ موزه را از واژه یونانی گرفتهاند که نام تپهای بوده است در آتن که در آن عبادتگاهی برای موزها که نه الهه هنر و صنعت بودهاند، ساخته شده بود
موزه تلفظ فرانسوی این واژه و موزیم تلفظ انگلیسی آن است. از حدود سال ۱۲۹۰ هجری قمری این کلمه با تلفظ فرانسوی آن در ایران رایج شد. در افغانستان شکل انگلیسی واژه رایج است.
موزههای معروف:
از معروفترین موزههای جهان میتوان به موزه لوور پاریس، موزه ارمیتاژ سنپترزبورگ، بریتیش موزیوم در لندن اشاره کرد.در میان مهمترین موزههایی که در ایران وجود دارد، میتوان موزه ایران باستان، موزه آذربایجان، موزه رضا عباسی، موزه آبگینه، موزه فرش،موسسه فرهنگی موزه های بنیاد شامل(موزه زمان،موزه پول،موزه کاخ رامسر،موزه خودروهای تاریخی ایران)،موزه هنرهای معاصر ( که به کوشش فرح پهلوی تأسیس شد) و کاخ موزه نیاوران و موزه اداری سفیر را نام برد.
معماری موزه
کلیات :
هر زمان که تصمیم به ساختن موزه ای گرفته می شود- کوچک یا بزرگ – مساله اساسی ومقدماتی که باید به آن پرداخت ، انتخاب محل است ، جایی که امکانات مختلفی را دارا بوده که هر یک به سهم خود باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد .
حال باید دید که آیا این محجل در وسط شهر یا خارج از آن باشد . تا 20 یا 30 سال پیش به خاطر تسحیلات رفت و آمد ، مرکز شهر ترجیح داده می شد . اما با افزایش تدریجی سرعت و استفاده از وسایط نقلیه خصوصی و عمومی وسهولت رسیدن از نقطه ای به نفطه دیگری از شهر ، چنین تشخیص داده شد که استقرار موزه در مرکز شهر دیگر چندان اهمییتی در بر نخواهد داشت .
همین امر سبب گزینشی برتر در یافتن زمینی – با قیمت ارزان – به دور از همهمه ناشی از ترافیک – مساله واقعی و رو به افزایش و هوایی با آلودگی کمتر از گرد و غبار وگازهایی که ، اگر چه سمی هم نباشند ، وجودشان هیچ خوشایند نیست ، خواهد بود.
موزه باید همیشه از همه نقاط شهر با وسایط حمل و نقل همگانی ، قابل دسترسی باشد ودر صورت امکان بتوان پیاده به آن رسید و حدالمقدور در جوار مدارس ، کالجها ، دانشگاهها و کتابخانه ها باشد.
حقیقت امر این است که همه موسسات گرفتار مسایلی مشابه هستند و از نظر طرح و نقشه نیازهای یکسانتی دارند . صلاح در این است که کلیه مسایل در طرح جامع شهر مورد توجه قرار گیرد تا اینکه هر کدام به طور جداگانه بررسی شوند .
امروزه موزه ها بیش از پیش به عنوان ( مراکز فرهنگی ) تلقی می گردند . اما باید یاد آور شد که تنها دانشجویان از آنها بازدید نمی کنند ، بلکه افرادی با زمینه های مختلف به بازدید از آنها روی می آورند و البته این در صورتی است که موزه کاملا در دسترس و در فاصله نزدیک بوده و آمدن این افراد به موزه حتی به عنوان گذراندن کمترین زمان از اوقات خویش نوعی تفریح آموزشی خواهند بود .
اگر چه هنوز پیش داوری در مخالفت با برپایی موزه ها در پارکها و باغهای عمومی وجود دارد – به بهانه این که این امر سبب پیدایش مشکلات بیشتری در دسترشی به آنها و مختل ساختن آرامش چنین مکانهایی می گردد - ، این پارکها با موزه های جدید مردم پسند تر می شوند . مکانهای یاد شده امتیازات قابل ملاحظه ای را دارا می باشند .
کاهش خطر آتش سوزی مقابله نسبی در برابر گرد و غبار ، سروصدا ، لرزش ها ، تصاعد گازها از اتومبیل ها و کارخانه ها ، دود دودکش خانه ها و گرمخانه های شهر داری و گازهای گوگردی آنها که همواره برای آثار هنری زیانبار می باشند .
شاخه درختان در اطراف بنای موزه به عنوان یک صافی موثر طبیعی گرد و غبار ومواد شیمیایی که مسبب آلودگی هوای شهر های مدرن صنعتی می باشند به کار می روند ، همچنین در تنظیم رطوبت هوا که نقاشی ها وآثار چوبی به آن حساسیت دارند ، موثرند . اما باید به این نکته اشاره کرد ، درختانی که بیش از اندازه به بنای موزه نزدیک می باشند مانع و یا سبب منحرف شدن نور طبیعی می گردند که نتیجه آن رنگ پریدگی و یا تغییر آثار است . لیکن این عامل کم اهمیت به شمار می آید و میتوان ان را از میان برداشت .زمین اطراف موزه را میتوان به عنوان یک بخش ضمیمه به کار گرفت و در فاصله مناسبی از موزه بخشهای تجهیزاتی و خدماتی (تولید گرما و برق ، کارگاه مرمت ، گاراژ و غیره )یا انبار ملزومات ( چوب ، پارچه ، بنزین ، روغن وغیره ) که به دلایل بسیار وجودشان در ساختمان اصلی موزه نامناسب و خطر ناک می باشد ، در آن بنا کرد .
از این گذشته ، فضا – لا اقل از نظر تئوری – باید همواره برای گسترش در آینده هم از جهت تکمیل ساختمان اصلی و هم به منظور ساختن بناهای ضمیمه مناسب باشد . اینکه اگر طرح اولیه به دلایلی چند ، که اجتناب ناپذیرند و به احتمال زیاد رفع شدنی هستند ، در مقیاسی محدود باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
زیبایی یک موزه ، چنان چه با باغ وچمن احاطه شده باشد دو صد چندان خواهد شد .و اگر آب و هوایی مساعد در کار باشد، می توان از این امتیاز برای ارایة پاره ای از انواع نمایشگاه مانند پیکره های باستانی یا مدرن ، باستان شناسی یا بخشهای معماری وغیره استفاده نمود .
قسمتی از زمینهای اطراف موزه را نیز می توان به پارک اتومبیل اختصاص داد . اجرای طرح یک موزه نه تنها نمونة بارزی از لزوم قراردادهای مقدماتی و ویژه بین آرشیتکت و کارفرما است بلکه مو.ید همکاری نزدیک ومستمر آنان می باشد .
باید گفت که چیزی بعنوان طرح یک موزة مطلق که برای هر حالت وجریانی مناسب باشد وجود ندارد .برعکس هر حالت وموقعیت ، شرایط ، تجهیزات ، ویژگیها ، اهداف ومسایل مربوط به خود را دارا می باشد که ارز یابی و تشخیص هر یک نخستین وظیفة مدیر موزه خواهد بود . همچنین برعهدة اوست که شرحی دقیق از نتیجة نهایی طرح را در اختیار آرشیتکت بگذارد ودر اجرای مراحل پی در پی کار با او به مشارکت بپردازد – بدان خاطر که مبادا ساختمان موزه بدون رعایت مجموعه های فنی وحرفه ای مورد نیاز موزه های مدرن به اتمام برسد .
نکتة دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که ساختمان جدید برای بر پایی یک موزة کاملا تازه مورد استفاده قرار خواهد گرفت ( که محتویات آن باید بتدریج گرد آوری شود ) یا اینکه محلی برای استقرار دایمی یک مجموعه موجود آماده خواهد شد .
در صورت اول امتیازاتی برای حل مسایل خواهیم داشت ومی توانیم در مورد یک شکل ایده آل از موزه تصمیم بگیریم اما توجه به نارسایی شروع کار در طرح یک موزة مطلق که بر پایه ای کاملا مبهم و فرضیه هایی تئوری قرار گرفته باید گفت به احتمال بسیار زیاد پیشرفت های آیندهبرای آن مفهومی نخواهد داشت . در حالت دوم باید دقت کنیم با طرح یک بنای کاملا منطبق برکیفیت و کمیت آثار هنری و مجموعه های تشکیل دهنده هستة مرکزی موزه ،کار را به افراط نکشانیم و نیاز های آینده و امکانات پیشرفت را باید همواره پیش بینی و مقدمات آنرا آماده کنیم .هم چنین باید توجهی اساسی به ویژگی موزة جدید در رابطه با مجموعه هایش مبذول داشت البته این مجموعه ها ممکن است از انواع مختلف ( هنری ، باستان شناسی ،فنی و … ) و متاثر از نیازهای گوناگون باشد .طبیعتا هر گونه مجموعه و هر وضعیتی نیاز های کلی ویژة خود را دارا می باشد و بطور چشمگیری ساختمان ، شکل ، ابعاد و سالنهای نمایش و بخشهای خدماتی تحت تاثیر قرار میدهد بطور مثال یک گالری نقاشی نمی تواند چنان طراحی گردد که بگونه ای برابر در ارایة نقاشیهای قدیمی و مدرن مورد استفاده قرار گیرد . چراکه جدا از عاملی که زیبایی در بکار گرفتن زمینه های مختلف برای هر دو گروه بکار می گیرد ، بدیهی است که یک گالری ویژة نقاشیهای قدیمی بطور نسبی ( ثابت ) می باشد ، در صورتی که ظاهر یک گالری مدرن بخاطر سهولت بیشتری که در افزودن آثار ، تغییرات و تزیینات مجددش وجود دارد ( متحرک) بنظر می رسد . در حالت اخیر ، نه تنها معماری نمای ساختمان، بلکه کل ساختمان باید از نظر سهولت وسرعت جابجایی و تعویض نمایشگاه طرح ریزی شود . ل ونقل پیکره های سنگین ، تطابق جا و منابع روشنایی در نهایت تناسب با آثار هنری باید تا حد ممکن هم برای نمایش فردی و هم جمعی ، بنا بر اهمیت وتاکیدی که بر آنها میشود ، سخت مورد توجه قرار گیرد .
یک موزه نه تنها هماهنگ با اهداف ، کیفیت ونوع آثار نمایشی ، بلکه باید با توجه به پاره ای از ملاحظات اقتصادی واجتماعی طرح ریزی گردد.
برای نمونه چنانچه در شهری تنها یک موسسه باشد که برای برخی از مقاصد فرهنگی ( اجرای تئاتر ، سخنرانی ، کنسرت ، نمایشگاه ، اجتماعات ، دوره های آموزشی و غیره ) قابل استفاده تشخیص داده شود ، بی مناسبت نیست که در برآورد های اولیه منابع مالی که می توان بر آن تکیه داشت روی طبیعت ساکنین محلی، تمایل پیشرفت آنها برطبق آمار، سهم هر گروهی که جذب هر یک از فعالیت های موزه ای شده اند ، حساب کرد .
در حقیقت کلمة موزه مشتمل بر امکانات بسیاری است و آرشیتکتی که مامریت ساخت آنرا به عهده دارد باید- قبل از همه برای خود – نتنها ماهیت ویژة موزه ای راکه باید بسازد ، بلکه عامل مکمل پیشرفت و اهدافی که می توان در رابطه با آن پیش بینی نمود مشخص نماید .
ممکن است آینده شاهد تغییرات اساسی و مهمی از درک کنونی از موزه ها باشد . اگر معماری که موزه ای را طراحی میکند برای سهولت تطابق طرحش با ابداعات، پیشرفتها و امکانت عملی و زیبایی جدید مجاز به اقدام باشد ، کار او معتبر تر وبا دوام تر می گردد . یک موزه هیچ شباهتی با یک نمایشگاه ندارد که بعد از مدتی کوتاه برچیده شود ودر مکانی دیگر و به شکلی دیگر برگزار گردد .