بررسی علل افزایش نا هنجاری های اجتماعی
تعداد صفحات : 45 صفحه
طلاق که از آن در احکام اسلامی بعنوان منفورترین حلال ها یاد می شود ، عامل موثری در افزایش ناهنجاری های اجتماعی از طرق مختلف می باشد. « سابقه ی این امر [طلاق] به نخستین روزهای تشکیل خانواده و ایجاد جوامع انسانی بر می گردد».(1)
افزایش طلاق رابطه ی مستقیمی با ناهنجاری های اجتماعی دارد ، « متفکران و جامعه شناسان طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی به شمار آورده بالا رفتن آن را نشانه ی بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند ».(2)
متاسفانه طی چند سال اخیر با رشد نرخ طلاق در روستای ساقی بیک ، که درصد زیادی از طلاق ها در دوره عقد رخ داده و عاملی در جهت رشد و تسریع ناهنجاری می گردد. گاهی طلاق زمانی رخ می دهد که غیر از زن و شوهر ، شخص سومی نیز بعنوان فرزند در درون خانواده زندگی می کند ، « طلاق خیلی از اوقات کودک را ضعیف و آسیب پذیر می سازد و این باعث می شود کودک با بکار بردن مکانیسم های جبرانی از طریق اعمال بی پروا و شدید احساس قدرت و نیرو کند » (3) و این احساس و نیرو را در راه های نادرست ده نماید. نقش طلاق در رشد بـزهکاری افراد وتسریع ناهنجاری های اجتماعی انکار ناشدنی است ، تا آنجا که « آسیب شناسان اجتماعی یکی ازعلل مهم بزهکاری و انحرافات افراد جامعه را ستیز در خانواده می دانند و معتقدند جدایی والدین نقش بسیار منفی و تخریب کننده ای در شخصیت افراد خانواده دارد و زمینه ی ارتکاب بزهکاری را فراهم می آورد».(4) گاهی در خانواده ستیز و کشمکش هایی وجود دارد،اما هیچ یک از زوجین بنا به دلایلی حاضر به جدایی و طلاق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ ر.ک : هدایت الله ستوده ، مقدمه ای به آسیب شناسی اجتماعی ، ( تهران ، موسسه انتشارات آوای نور ، چاپ دوم ، 1373) ، ص:203
2 ــ ر.ک : همان ، ص : 238
3 ـــ ر.ک : بابک مبشر ، طلاق و ناهنجاری های اجتماعی ( روزنامه توسعه ، 9 / 5 /1380)
4 ـــ ر.ک : الهام میری آشتیانی ، مقدمه ای بر آسیب شناسی مسائل اجتماعی در ایران ،( تهران ، مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری ، فرهنگ ، چاپ اول ، 1382 ) ، ص : 173
نمی باشند که در این صورت آن ها روزهای عمر خود را با سوختن و ساختن سپری می کنندو ضربات این امر چه در والدین و چه در فرزندان اگر بیشتر از طلاق نباشد کمتر از ان نیز نخواهد بود.
محمد نوجوانی است که به پای درد و دل نشسته و از درگیری های روزانه پدر و مادرش در منزل می گوید: نسـبت به دیگـر همکلاسی هایم احساس حسادت می کنم ، وقتی دلیلش را پرسیدم با حالتی معصومانـه و شـرمگیـن جواب داد: هر دانش آموزی برای پیشرفت در درس نیاز به آرامش دارد اما انگار آرامش با خانه ی ما غریبه است پدرو مادم هر شب به بهانه های جزیی سر وصدا راه انداخته و اکثر موارد با کتک کاری پایان می پذیرد و تنها دیدن و شنیدن ناله های مادرم کافی است تا مدت ها نتوانم به درس و مشقم برسم.
نمونه ی دیگر مصطفی است ، وی که پدرش اصالتا ساکن روستای ساقی بیک نیست می گوید: پدر و مادرش حدود ده سال قبل از هم جدا شدند و بالاجبار از روستای پدری خود به ساقی بیک آمدند و امروز بجای آنکه وی مانند دیگران با کیف و کتب مدرسه بوده و به تحصیل اشتغال داشته باشد ، برای تامین مخارج خود و خانواده باید بر سر زمین های مردم کارگری کند . و بدین صورت آینده ی او در هاله ای ازابهام قرار دارد.
دلایل وقوع طلاق را می توان در دو سطح خرد و کلان به صورت زیر تقسیم بندی نمود : (1)
سطح کلان بحران هایی نظیر بیکاری ، فقر و نابرابری ، مهاجرت ، اعتیاد ، بزهکاری و انحرافات اجتماعی ، بحران
هویت. در سطح خرد : عدم آگاهی طرفین از حقوق و وظایف زناشویی ، پایین بودن سن ازدواج ، اختلاف سنی بیش از حد زوجین ، سوء ظن طرفین ، دخالت والدین ، انتظار اطاعت کامل زن از سوی شوهر ، عدم مشورت زن با همسر ، عدم تمکین طرفین ، رابطه ی نامشروع یکی از طرفین و . . . .
« گاه جوانان به دلیل کمی سن ، در آغاز زندگی اجتماعی فریفته ی مال و ثروت زنان سالخورده می شوند و یا بالعکس ، زیان این چنین ازدواجی جز ایجاد سوء ظن بین زوجین و یا زوجه نبوده و این بد بینی بر زندگی آنان سایه طلاق می افکند و آنان را دچار هولناک ترین اختلاف می کند». (2)
مطمئنا ، رفع اختلافات خانوادگی ، سازش زوجین و جلوگیری از طلاق می تواند مانع ازبروز بسیاری از مسائل و مشکلاتی شود که در صورت وقوع طلاق ، هر پیشامد و هر شخص فدا شده ی طلاق می توانند حتی جامعه ای را به لبه ی پرتگاه و نابودی بکشانند.
سید احمد حسینی ، رئیس شورای حل اختلاف روستای ساقی بیک در باره علل وقوع طلاق در روستا می گوید : « اکثر مواقع ازدواج هایی که منجر به طلاق مشود به دلیل پایین بودن سن وجین و عدم آگاهی آنان از مسائل زناشویی و مشکلات پیش و روی در زندگی اقدام به ازدواج کرده و چون با واقعیت ها رو به رو می شوند تنها چاره کاررا در جدایی و طلاق می بینند ». (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـــ ر.ک : همان ، ص : 188
2 ـــ ر.ک : هوشنگ شامبیاتی ، بزهکاری اطفال و نوجوانان ، ( تهران ، انتشارات ویستار ،چاپ پیام ،1373 ، چاپ پنجم : 1374 ) ، ص : 117
3 ــ مصاحبه با سید احمد حسینی ، روستای ساقی بیک ،17 / 8 / 1387
وی همچنین با ابراز تاسف فراوان از نحوه ی نگرش جوانان نسبت به ازدواج می افزاید: « گاهی جوانان انتخاب همسر را از روی هوس انجام داده و چون با مخالفت دلسوزانه والدین روبه رو می شوند آنها را تهدید کرده و به هر روشی سعی در جلب موافقت آنها دارند ، اما آنها زمانی پی به اشتباهات خود پی می برند که دیگر نه از آن دوست داشتن ها خبری است و نه از آن فـدای هم شدن های اولیه. و این چنین است که راه دادگاه را در پیش می گیرند». (1)
از جمله عواقب طلاق می توان از موارد زیـر نام برد : (2)
...
..