پایان نامه بررسی تاثیر هوش فرهنگی بر سبک رهبری معنوی
تعداد صفحات : 79 با فرمت ورد و قابل ویرایش
پایان نامه بررسی تاثیر هوش فرهنگی بر سبک رهبری معنوی. مناسب برای استفاده دانشجویان در مقطع لیسانس می باشد. تمامی فصول طبق چارچوب پایان نامه تنظیم و نگارش شده است. منابع در متن و در انتهای پایان نامه موجود می باشد. پرسشنامه در داخل فایل موجود می باشد. دارای فهرست مطالب می باشد. کاملا بدون نقص آماده ی تحویل می باشد.
بیان مساله
با ورود معنویت به عرصه سازمان و مدیریت به عنوان چالش قرن بیست و یکم مدیران و رهبران سازمانها به خصوص نهادهای آموزشی باید الزاماً با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم کنند. نقش رهبران معنوی تحریک و برانگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی می باشد تا کارکنانی توانمند، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت و پرورش دهند. هدف رهبری معنوی این است که نیازهای معنوی رهبر و پیروان را برای بقا معنویت و سعادت معنوی از طریق احساس عضویت و معنا در کار برای خلق بینش و بصیرت و همخوانی ارزشی در سطوح فردی- تیمی و سازمانی تحقق بخشد(فرح بخش،1395).
از طرفی هوش فرهنگ نقش بسزایی در رهبری معنوی دارد. بسیاری از سازمانهای قرن بیست و یکم چند فرهنگی هستند . محصولی که در یک کشور طراحی می شود ، شاید در 10 کشور تولید شود و در بیش از 100 کشور به فروش برسد . این واقعیت سبب پویایی فراوان روابط در محیطهای چندفرهنگی شده است ، به نحوی که تفاوت در زبان ، قومیت ، سیاستها و بسیاری خصوصیات دیگر می تواند به عنوان منابع تعارض بالقوه ظهور کند و در صورت نبود درک صحیح ، توسعه روابط کاری مناسب را با مشکل مواجه سازد . (یزدخواستی،1390) این دشواریهای ادراکی سبب ارائه مفهومی نوین در مباحث شناختی شده است که با نام «هوش فرهنگی» شناخته می شود . در شرایط کاری کنونی که تنوع و جهانی سازی به صورت فزاینده ای رشد کرده است، این هوش قابلیت مهمی برای کارکنان، مدیران و سازمانها محسوب می شود. مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد . این دو ، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کردهاند (زمانی،1388) . آنها معتقد بودند در مواجهه با موقعیتهای فرهنگی جدید ، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست . در این موارد ، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند ، حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلی نداشته باشد . تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی برمی آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند. در تعریفی دیگر هوش فرهنگی یک قابلیت فردی برای درک ، تفسیر و اقدام اثربخش در موقعیتهایی دانسته شده است که از تنوع فرهنگی برخوردارند و با آن دسته از مفاهیم مرتبط با هوش سازگار است که هوش را بیشتر یک توانایی شناختی میدانند (تسلیمی،1388). مطابق با این تعریف، درواقع هوش فرهنگی با تمرکز بر قابلیتهای خاصی که برای روابط شخصی باکیفیت و اثربخشی در شرایط فرهنگی مختلف لازم است، بر جنبه ای دیگر از هوش شناختی تمرکز دارد . هوش فرهنگی همچنین بینشهای فردی را دربر میگیرد که برای انطباق با موقعیتها و تعاملات میان فرهنگی وحضور موفق درگروههای کاری چند فرهنگی مفید است .
رهبری معنوی یک مدل انگیزشی توسعه یافته است که چشم انداز، امید، ایمان و عشق به نوع دوستی و بینش مشترک در محیط کار و بقاء معنوی را در هم آمیخته است. منظور از رهبری معنوی ایجاد و تحقق چشم انداز و همسانی ارزش ها در ماورای رهبری استراتژیک میباشد. رهبری معنوی با فراهم آوری بسترها و ایدئولوژی ها منجر به ایجاد شرایطی میگردد که سایر ویژگی های مثبت سازمانی ازقبیل سازمان یاد گیرنده، سازمان کارآفرین، سازمان دانشی و... امکان ظهور می نمایند.رهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای که باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد.معنویت در محیط کار و رهبری معنوی را می توان به عنوان یک بخش جزئی و مقدماتی از فرایند توسعه سازمانی در نظر گرفت. در واقع تحقیقات چندی پیش نشان داده است که قبل از ایجاد اعتبار نظریه رهبری معنوی باید از آن به طور گسترده به عنوان یک مدل توسعه شغلی/ سازمانی در ایجاد تغییر و تحولات سیستمی استفاده کرد. (مهاجران،1395). در واقع طرفداران معنویت در محیط کار می گویند، همه افرادی که وارد سازمان میشوند دارای ویژگیها و روحیات منحصر به فردی هستند ولی همگی آنها در جستجوی تعالی روحی و همبستگی در محل کاراند. در این میان نقش رهبران معنوی تحریک و بر انگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی بر اساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنندرهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای که باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد که مستلزم: 1- بینش و بصیرت سازمانی به گونهای که پیروان احساس معنا و هدفمندی در زندگی نمایند.2- رهبری معنوی با برانگیختن کارکنان و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی، کارکنانی فعال با بهرهوری بالا متعهد و با انگیزه تربیت میکند(شفیعی،1395).
بنابراین با توجه به مطالب مطرح شده، محقق در پی پاسخ به این سئوال است که آیا بین سبک رهبری معنوی و هوش فرهنگی ارتباطی وجود دارد ؟