بررسی رابطه اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان پسر و دختر
تعداد صفحات : 26 با فرمت ورد و قابل ویرایش
بیان مساله
میتوان گفت که محیط خانواده در سن نوجوانی نسبت به محیط همسالان دارای جذابیت کمتری میباشد. در این سن که سن هویتیابی نوجوان است، نوجوانان از محیط خانواده رویگردان شده و به سمت محیط خارج از خانواده و محدویتهای آن، جذب میشوند. از جمله مهمترین محیطهایی که نوجوان به آن گرایش پیدا میکند محیط همسالان است (کارچر[1]، هولکومب[2] و زامبرانو[3]، 2008 ). محیط همسالان چندان محیط سالمی نیست و انحرافات (از قبیل استعمال دخانیات، انحرافات جنسی، مصرف مواد ) در آن به وفور یافت میشود (کارچر، هولکومب و زامبرانو، 2008 ). از جمله جایگزینهایی که برای محیط همسالان در این سن میتوان یافت محیط مدرسه است. محیط مدرسه در صورتی که نیازهای اصلی نوجوان را در این سن بر آورده نماید باعث ایجاد تعلق خاطر یا احساس تعلق به مدرسه در نوجوانان میشود. نیازهای اساسی دانشآموز در مقاطع ابتدایی و دبیرستان عبارتند از ثبات، افزایش موقعیت های استقلال فردی، فرصت هایی برای رقابت، مواظبت وحمایت از دانشآموزان و پذیرفته شدن در جمع دوستان (روا[4]، استوارت[5] و پاترسون[6]، 2007).
انواع رویکرد تعلق:
حال در اینجا لازم است توضیحاتی را درباره مفهوم احساس تعلق به مدرسه و عوامل موثر بر آن ارایه دهیم. درباره احساس تعلق به مدرسه تعاریف متعددی ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره شده است.
دستهای از تعاریف مبتنی بر دیدگاه زیست بوم شناسانه یا مبتنی بر بعد اجتماعی است. در این رویکرد احساس تعلق به صورت عمومی عبارت است از توصیف کیفیت ارتباطات در سطح جامعه و به صورت اختصاصی (احساس تعلق به مدرسه) به عنوان دیدگاه افراد که باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه می شود تعریف می گردد(لیبی، 2000 به نقل از مک نلی[7] و همکاران، 2002). مک نلی و همکاران(2002) مهمترین عناصر این تعلق را عبارت از ارتباط موثر افراد با اعضای جامعه مدرسه، میزان تعلق افراد به اهداف جمعی و شمول یا میزان دخالت اعضا در فعالیت های اجتماعی میداند. در این رویکرد سعی شده است به مدرسه به عنوان بخشی از جامعه نگاه شود که برای بررسی آن می بایست آنرا در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار داد. با توجه به این رویکرد مدرسه می بایست دارای سیستمی باشد که به تمام افراد با عقاید و قومیت های متفاوت احترام گذارد(روا، استوارت و پاترسون،2007).
[1]- karcher
[2]- holcomb
[3]- zambrano
[4]- Rowe
[5]- Stewart
[6]- Patterson
[7]- Mcneely