این نوشتار مبانی نظری و پیشینه پژوهش تعهد زناشویی (فصل دوم) می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری تعهد زناشویی تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق تعهد زناشویی در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.
ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
یکی از عوامل مهم در ماندگاری و حفظ ازدواج، احساس تعهد در زوجین است. عواملی که روانشناسی روابط نزدیک را تعریف میکند شامل: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد میشد. این عوامل توصیف میکنند که روابط نزدیک چیست و چرا افراد این روابط را شکل داده و چگونه آن را توسعه میدهند. اولین عامل درگیری احساسی است که شامل احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به فرد دیگر میباشد. دومین عامل شامل تقسیم کردن احساسات و تجربههای فرد است و سومین عامل وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره میزند (کلی و همکاران، 1983؛ به نقل از تبعه امامی، 1382).
آماتور (2004) تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و چه قدر برای حفظ و تداوم ازدواج خود انگیزه دارند. تعهد معنایش این است که فرد همسرش را دوست دارد، یعنی به او وفادار است و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب میکند (کلارک ، 1388؛ ترجمه از قرچه داغی). تعهد یک چهارچوب ارجاعی از ارزشها و باورهاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (برزونسکی ، 2003).
تعهد در ازدواج عبارت است از: چگونگی درک زن و شوهر از نوع رابطه در گذشته و طول مدت رابطه، انتخاب رفتارهای ادامهی زندگی مشترک، درجه و وسعت یک رابطهی خوب و علاقه به ماندن در این رابطه به مدت طولانی، گرفتن تشویق به خاطر ماندن در رابطه توسط زوجین (جانسون ، 1999). تعهد زناشویی به دو نوع تعهد نسبت به همسر وتعهد نهادی تقسیم میشود. تعهد نسبت به همسر باعث میشود که فرد در ازدواج خود، سطح بالایی از عشق و رضایت را حفظ نماید، در حالیکه تعهد نهادی بیانگر این است که فرد علیرغم بیعلاقگی به همسر وانمود میکند که همسرش را دوست دارد و صرفا به دلایل دیگری به ازدواج خود متعهد است (کایزر ، 1993؛ نقل ازرضایی 1389).
بدون تعهد هر رابطهای سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود. هر آشنایی معطوف به ازدواج اگر پس از مدتی به تعهد خاصی نرسد، یک آشنایی ناکام خواهد بود. تعهد قدرتمندترین و سازگارترین پیشگوی رضایت رابطه، بویژه برای طولانیترین روابط است (آکر و دیویس، 1992). مک دونالد (1981) معتقد است که تعهد نسبت به ازدواج شامل تعهد زناشویی و تعهد بین فردی میشود. تعهد زناشویی به عنوان این که فرد خواهان ازدواج با فردی خاص و تعهد در برابر او است تعریف میشود و اغلب به عنوان نوع خاصی از تعهد قلمداد میگردد و شامل پیچیدگیهای قانونی، اجتماعی و بین فردی است. (استرچمن و گابل ، 2006) دو نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی و پیشنهاد کردند: تعهد گرایش (نزدیکی) و تعهد اجتناب (دوری).
تعهد گرایش بیانگر علاقه و تمایل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشویی است، در حالی که تعهد اجتناب به تمایل فرد برای اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد. به عبارت ساده تر، تعهد گرایش به امتیازات و پاداشهای رابطه زناشویی در حال حاضر و آینده مربوط است. ولی تعهد اجتناب شامل پیامدهای منفی طلاق و هزینهها و تبعات بعدی ترک رابطه زناشویی زوجین میشود. آدامز و جونز (1997) به بررسی کلی تعهد زناشویی پرداختند و در این مسیر سه بعد را مشخص کردند: عنصر جاذبه، بعد بازدارنده وجنبهی اخلاقی. آنها برای یافتن مدارک بیشتر در زمینهی اعتبار و کاربرد مفهومی ساختار سه عاملی تعهد به مفهوم آفرینی جنبهی اخلاقی تعهد زناشویی به عنوان نوعی تعهد ساختاری و تعهد در قبال ازدواج به عنوان اصلی مقدس که شایستهی توجه و حمایت است، پرداختند.
آنها همچنین متوجه شدند که معیارهای تعهد بسته به مرجع یا هدف تعهد دستخوش تغیر میشود. تحقیقات آریاگا و اگینو (2001) از لحاظ دلایل پایداری و دوام ارتباط و توجه به این مساله که تعهد به عنوان حالتی روانی و فراتر از دلایل محکم برای حفظ ارتباط در نظر گرفته میشود انواع تعهد را از هم متمایز کردند. آنها با توجه به الگوی سرمایهگذاری روزبلت و بانک (1993) به بررسی عناصر عاطفی (وابستگی روانی)، شناختی (سازگاری طولانی مدت) و انگیزشی (تصمیم مبتنی بر پایداری) پرداختند. پژوهش آنها نشان داد که عنصر شناخت و ادراک به طور خاص برجسته است. اگر چه احساس وابستگی به یک شریک زندگی خاص و انگیزه برای ادامهی ارتباط اهمیت دارد.
برجستهترین ویژگی افراد مصر برای ادامه ارتباط کشش طولانی مدت آنها به سمت ارتباط است. (اشراقی و همکاران، 1385) معتقدند بعد از شیدای اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهمترین نیروی پیوند دهنده روابط زن و شوهر میشود. این احساسات کم و بیش با زندگی مشترک و نقش بعدی مراقبت از فرزندان منطبق هستند. زن و شوهر در هر شرایطی در بیماری و سلامت، در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت وفقر یکدیگر مسئولند، مسئولیت یعنی شان و معیار تعهد معیاری فراهم میآورد تا زن و شوهر خود یکدیگر را با آن بسنجند. گر چه بعضی از زوجها در آغاز زندگی مشترک خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد میدانند، اما ممکن است میزان تعهد آنها آنقدر نباشد که در برابر طوفانهای ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی مقاومت کنند.
فهرست مطالب
مقدمه
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تعهد زناشویی (فصل دوم)
2-1- گفتار اول: تعهد زناشویی
2-1-1- ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
2-1-2- ابعاد تعهد زناشویی
2-1-2-1- تعهد شخصی
2-1-2-2- تعهد اخلاقی
2-1-2-3- تعهد ساختاری
2-1-3- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی
2-1-4- نظریهها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی
2-1-4-1- نظریهها و مدلهای خاص در ارتباط باتعهد زناشویی
2-1-4-1-1- مدل سرمایهگذاری رسبالت
2-1-4-1-2- نظریه سه وجهی عشق استرنبرگ
2-1-5- نقش کاربردی تعهد زناشویی
پیشینه تحقیق در مورد تعهد زناشویی
2-4- پیشینهی پژوهشی
2-4-1- تحقیقات انجام شده پیرامون اثربخشی غنیسازی بر تعهد زناشویی در خارج از کشور
2-4-2- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینه غنیسازی زوجین در خارج از کشور
2-4-3- پژوهشهای انجام شده در زمینهی غنیسازی ازدواج در داخل کشور
2-4-4- پژوهشهای انجام شده در درزمینهی تعهد زناشویی خارج از کشور
2-4-5- نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در زمینهی تعهد زناشویی در داخل کشور
خلاصه و جمعبندی
منابع و مآخذ