دانلود تحقیق درباره ارسطو

تحقیق درباره ارسطو

تعداد صفحات : 14 صفحه

فرمت : word ( قابل ویرایش )

قسمتی از متن:

 

اکثر مراکز معتبر آدکادمیک و فکری دنیای امروز، کم و بیش اتفاق نظر دارند که در میان نخبگان و اندیشه پردازان بزرگ تاریخ جهان پنچ تن از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در شکل دادن به اندیشه و معرفت کنونی جهان برخوردارند. ارسطو بعنوان پدر علوم منطق ، نجوم ، شعر، ادبیات ، سیاست و زیست شناسی در راس آنها قرار دارد. چهار متفکر و اندیشمند دیگر این لیست پنج نفره به ترتیب عبارتند از: افلاطون ، کانت ، نیچه ویتگشتاین.

پدر ارسطو پزشک بود. تربیت ارسطو در خانواده یک پزشک ، روحیه و ذهنیت او را شکل داد. از این رو ارسطو علاوه بر مسایل فلسفی به مطالعه ارگانیسم موجودات زنده ، بیولوژی و طبیعت نیز می‌پرداخت. لذا ارسطو را می توان نه تنها آخرین فیلسوف بزرگ دوران باستان بلکه اولین زیست شناس جهان نیز دانست. اگر افلاطون تنها عقل خود را در کار فکری بکار می برد، ارسطو علاوه بر عقل ، تجربه و احساس خود را نیز مورد استفاده قرار داد. به همین دلیل ارسطو نقش مهمی در آفرینش واژه‌ها و مفاهیم تازه علمی و نیز معماری یک سیستم علمی بازی کرد. ارسطو در تمامی علوم زمان خود چیره بود. به همین دلیل او توانست همه دانستنی‌ها و علوم قبل از خود را جمع آوری ، مطالعه و طبقه بندی کند. این کار ارسطو کمک بزرگی به خود او بعنوان فیلسوف ، منطق دان و عالم امور طبیعی و اجتماعی کرد و همچنین کمک بزرگی به تکامل دانش بشری و سیستماتیزه کردن آن نمود. علاوه بر اینها  ارسطو نویسنده‌ای چیره دست بود که نه تنها

درباره مسایل دشوار فلسفی بلکه درباره زندگی روزمره و مسایل جاری مردم از طنز و فکاهی گرفته تا مسائل زناشویی نیز صاحب نظر بود و می‌نوشت. او همچنین یک شاعر، نمایشنامه پرداز و تراژدی نویس هم بود. ارسطو درباره تراژدی می‌نویسد: ‌«تراژدی برشی از زندگی و سرنوشت هر فرد انسانی است‌». از دید ارسطو شرایط یک ازدواج موفق و ایده آل آن است که مرد ٣٤ ساله و زن ١٨ ساله باشد. ارسطو نزدیک به ٢٠ سال یکی از شاگردان افلاطون در آکادمی بود و استاد او را با ‌«هوش ترین و ذکاوتمند ترین دانشجوی آکادمی» میدانست. ارسطو از اهالی آتن نبود بلکه از مقدونیه آمده بود و هنگامی تحصیل در آکادمی را شروع کرد که تنها ١٧ سال و استاد او افلاطون ٦١ سال داشت. ارسطو با وجود آنکه جوانترین چهره آکادمی بود به سرعت ترقی کرد و استعداد شگرفی از خود نشان داد و به زودی از چهره‌های برجسته آکادمی گردید. اما یکی از سنت‌های دیرین آکادمی آن بود که تنها یکی از اهالی آتن میتوانست ریاست آنرا عهده دار شود، لذا پس از مرگ افلاطون با وجود اینکه در شایستگی و توانایی ارسطو برای جانشینی او تردیدی وجود نداشت ، اما این مقام به او تعلق نگرفت و ارسطو بعنوان اعتراض ، آکادمی و نیز شهر آتن را ترک کرد. ارسطو طی چند سال معلم ویژه اسکندر کبیر ( آلکساندر) پادشاه معروف مقدونیه نیز بود.

استاد ارسطو، افلاطون همه آنچه را که در طبیعت موجود است زاده ذهن آدمی میدانست و بر این باور بود که یک چیز جاودان و تغییرناپذیر که آنرا ‌«ایده کامل‌» می‌نامید در فراسوی جهان هستی قرار دارد و آنچه ما از طبیعت می‌بینیم فاقد یک واقعیت عینی و تنها انعکاس و جزء ناچیزی از آن ‌«ایده کامل‌» است. اما ارسطو این نظریه افلاطون را مورد نقد و پرسش جدی قرار داد و بدلیل تسلط بر علوم طبیعی به این نتیجه رسید که برخلاف تصور افلاطون آنچه ما می‌بینیم خود انعکاسی از واقعیت بیرونی است. بعبارت دیگر دنیای واقعی همین دنیای بیرونی است و چیزی بنام ‌«ایده کامل‌» نیز ساخته ذهن آدمی است. این نظریه ارسطو تنها یک انتقاد از اندیشه افلاطون نبود بلکه یک پایه نظری و فلسفی مهم برای درک جهان هستی بشمار می‌رفت. ارسطو تاکید کرد که تنها آن چیزهایی که در روح انسان موجود است میتواند در آگاهی یعنی مخزن گوش و چشم آدمی موجود باشد.

نظم ، پرکاری و دانش طبیعی ارسطو به او امکان داد که در چند مورد دیگر دست به نوآوریهای مهم فکری بزند. ارسطو نخستین متفکری بود که طبقه بندی علوم را باب کرد و با استدلال اثبات کرد که جانوران ، گیاهان و انسانها هر یک دارای مختصات مربوط به خود هستند و برای پژوهش در باره هر یک ابتدا باید آگاهی های هر یک از گروههای زیستی را بطور جداگانه طبقه بندی کرد. ارسطو با کاربرد این شیوه توانست روند فکر و دانش را گام مهمی به جلو ببرد. ارسطو نخستین کسی است که شیوه پژوهش منظمی برای کسب شناخت و علم را مطرح کرد. به عقیده ارسطو کسب دانش و شناخت از سه مرحله مختلف تشکیل میشود: گام نخست جمع آوری داده‌ها درباره موضوع مورد بررسی است. گام دوم منظم کردن و طبقه بندی کردن داده‌ها بر حسب موضوع است. گام سوم جمع بندی و نتیجه گیری از داده‌های طبقه بندی شده است. ارسطو بدلیل تسلط ویژه بر طبقه بدنی کردن علوم ، بنیانگذار منطق بعنوان علم نیز می‌باشد.

ارسطو با طبقه بندی مفاهیم و مسائل مختلف و قوانین ناظر بر هر یک در حقیقت پایه ریز علم منطق نیز گردید وچارچوبهای خاصی برای مطالعه هر موضوع ابداع کرد. بعنوان مثال او می‌گفت که: ١_اگر از این تعریف شروع کنیم که همه موجودات زنده مردنی هستند؛ و سپس ٢_ تعریف دوم را پیش بکشیم که هرمس (نام سگ) یک جاندار است؛ ٣_آنگاه میتوان به یک نتیجه جالب دست یافت که هرمس مردنی است. در حقیقت ارسطو رابطه و نسبت دو مفهوم ‌«موجود زنده‌» و ‌«مردن‌» را به کمک علم منطق تبیین می‌کند.

ارسطو علوم گوناگون را به چند دسته تقسیم کرد: علوم نظری مانند فیزیک و شیمی که قوانین آن از سوی انسان قابل اثر گذاری نیست اما قابل کشف است. بعنوان مثال اینکه حاصل دو ضربدر دو چهار میشود، از سوی انسان غیر قابل اثرگذاری است. دسته دوم علوم عملی اند که شامل سیاست و رفتار انسان و نهادهای اجتماعی میشوند. این دسته علوم عملی مانند سیاست از سوی انسان و عقل و رفتار او قابل اثر گذاری و تغییر و تحول اند. بنابراین سیاست از نگاه ارسطو اساسا موضوعی عملی و پراگماتیستی است و حوزه مستقلی نسبت به نظریه پردازی سیاسی دارد و موفقیت در آن منوط به داشتن خواص و ویژگیهایی شخصیتی و روحی معینی است که فرصت شناسی و تصمیم گیری به موقع و استفاده از لحظه از جمله آنهاست.

 

ارسطو دو نوع فضیلت را در نزد آدمی مد نظر قرار میدهد: نخست فضیلت شخصیتی که جنبه بازشناسنده یا خصلتی Characteristic دارد و منظور از آن تمایز میان خوب و بد در رفتار انسان است. به باور ارسطو مهمترین فضیلت خصلتی آدمی رعایت اعتدال و پرهیز از تندر روی و افراط گرایی در اندیشه و رفتار و منش است. بنابراین ارسطو افراط گرایی را رذالت و اعتدال را فضیلت می‌شمرد و همواره توصیه می‌کند که رویکرد میانه و میانه روی در میان دو سر افراط و تفریط موجب موفقیت و پیروزی و اصولا از نظر هنجاری بهترین رویکرد و بهترین انتخاب ممکن است. دو خصوصیت منفی اکثر انسانها از دید ارسطو که دو سر تند روی را تشکیل میدهند عبارتند از حسادت و خوشحالی از شکست دیگران می‌باشند. همچنین ارسطو از دو خصوصیت منفی دیگر انسانی یعنی فروتنی و تواضع زیاد و نیز روحیه تهاجمی یاد می‌کند. ارسطو اما در برابر خصایل منفی فوق ، دژمناکی و برخورندگی معتدل Indignation و نیز بخود مفتخر بودن را بعنوان نمونه یک خصلت خوب و میانه روانه انسانی پیش می‌کشد.

 

دومین فضیلت از دیدگاه ارسطو جنبه روشنفکری دارد و مراد او دغدغه و دلمشغولی ذهنی انسان است. ارسطو از چهار نوع علم سخن می‌گوید. علوم اثباتی ، علوم تکنیکی ، علوم اخلاقی و علوم عملی. علوم اثباتی بنا به عقیده ارسطو از سوی انسان غیر قابل اثر گذاری می‌باشند، مانند ریاضیات. علوم تکنیکی که توانایی انسان در این زمینه مانند مجسمه سازی و مهارتهای دستی و فنی به مهارت و چیره دستی انسان بستگی دارند. علوم اخلاقی که به اندیشه و منش و رفتار انسان می‌پردازد. ارسطو تاکید می‌کند که رفتار انسان امری یکبار برای همیشه و ذاتی نیست بلکه به هوشیاری و تمرین و استمرار و آموزش نیاز دارد و در اثر آموزش و تکرار قابل بهبود و تغییر است. چهارم علوم عملی که در راس آنها سیاست قرار دارد. ارسطو بر این باور است که فعالیت در پهنه سیاست و دغدغه‌های سیاسی از بهترین فضایل موجود و ممکن بشری است.

«سیاست‌» از نگاه ارسطو

ارسطو برای نوشتن کتاب مشهور خود ‌«سیاست‌» به مطالعه منظم و سیستماتیک وضعیت و سرنوشت ١٥٨ دولت قبل ازخود پرداخت. در این کتاب وی بر پایه آموزه‌های مهم تاریخ سیاست ، اندیشه‌های سیاسی خود را پیش می‌کشد. نقطه حرکت ارسطو در این پهنه آن است که انسان موجودی اجتماعی است. لذا آنکس که خارج از اجتماع زندگی می‌کند دارای خواص اجتماعی کمتر است. آنگاه می‌گوید که نیازهای یک انسان زنده کاملا متفاوت از گیاه و حیوان است و تنها غذا، پوشاک ، مسکن و دیگر مایحتاج زندگی برای او کافی نیست. عالی ترین جنبه زندگی انسان آن زمینه هایی است که در رابطه با حکومت و سیاست تجلی می‌یابد. از دید ارسطو بهترین فضیلت و خوشبختی نیز داشتن اوقات فراغت و صرف آن در زندگی سیاسی و فعالیت فکری و ذهنی است.




ارسال نظر

  1. آواتار


    ارسال نظر
اس تی یو دانلود یک مرجع برای دانلود فایل های دانشجویی و درسی
در صورت بروز هر گونه مشکل در فرآیند خرید با شماره 09395794439 تماس حاصل فرمایید
همچنین در پیام رسان ایتا پاسخگوی شما هستیم
آمار فروشگاه
  •   تعداد فروشگاه: 11
  •   تعداد محصول: 8,875
  •   بازدید امروز : 23,375
  •   بازدید هفته گذشته: 132,302
  •   بازدید ماه گذشته: 622,864