دانلود مقاله ابتذال فراگیر
تعداد صفحات : 35
راه درمان اساسی این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم ، درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس می کند و نسل گذشته احساس نمی کرد. مولوی می گوید:
در گذشته درها بروی مردم بسته بود، درها که بسته بود سهل است، پنجره ها هم بسته بود، کسی از بیرون خبر نداشت، در شهر خود که بود از شهر دیگر خبر نداشت، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت، امروز این درها و پنجره ها باز شده، دنیا را می بیند که رو به پیشرفت است، علوم مختلف دنیا را می بیند، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را می بیند و دموکراسی های دنیا را می بیند، برابریها را می بیند، حرکت ها را می بیند، قیام ها و انقلاب ها را می بیند، جوان است احساسش عالی است و حق هم دارد، می گوید ما چرا باید عقب مانده تر باشیم به قول شاعر:
سخن درست بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم.
دنیا این طور چهار اسبه بطرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوکت و حرمت و آزادی می رود و ما همچنان نظاره گری خواب آلوده باشیم، یا از دور تماشا کنیم و خمیازه بکشیم؟نسل قدیم این چیزها را نمی فهمیدند و درک نمی کردند نسل جدید حق دارد بپرسد چرا ژاپن بت پرست و ایران مسلمان که در یکسال و در یک زمان بفکر افتادند که تمدن و صنعت جدید را اقتباس کنند ولی ژاپن رسید به آنجا که با خود غرب رقابت می کند و ایران دراین حد است که می بینیم؟!
ما ولیلی همسفر بودیم اندر راه عشق، او به مطلبها رسید وما هنوز آواره ایم آیا نسل جدید حق دارد این سئوال را بکند یا نه؟
نسل قدیم سنگینی بار تسلط های خارجی را روی دوش خود احساس نمی کرد، ولی نسل جدید احساس می کند؟ آیا این گناه است؟ خیر گناه نیست بلکه خود این احساس یک پیام الهی است، اگر این احساس نبود معلوم میشد ما محکوم به عذاب و بدبختی هستیم، حال که این احساس پیدا شده نشانة این است که خداوند تبارک تعالی میخواهد ما را از این بدبختی نجات دهد.
در قدیم سطح فکر مردم پایین تر بود، کمتر در مردم شک و تردید و سئوال پیدا می شد، حالا بیشتر پیدا میشود، طبیعی است وقتی که سطح فکر کمی بالا آمد سئوالاتی برایش طرح می شود که قبلاَ مطرح نبود.
باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سئوالات و احتیاجات فکریش پاسخ گفت.
نمیشود به او گفت بر گرد به حالت عوام، بلکه این خود زمینة مناسبی است برای آشنا شدن مردم با حقایق و معارف اسلامی، با یک جاهل بی سواد که نمیشود حقیقتی را در میان گذاشت.
بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یکجور کتابها، اما امروز آن طرز بیان و آن نوع کتاب ها پاسخگوی سوالات ذهن نیست، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.
نسل قدیم آنقدر سطح فکرش پایین بود که اگر یکنفر در مجلسی ضد و نقیض حرف می زد کسی متوجه نمیشد و به او اعتراض نمیکرد، اما امروزه نوجوانی که تا حدود کلاس 10 و 12 درس خوانده همین که برود پای منبر یک واعظ پنج شش تا و گاهی ده تا ایراد بنظرش میرسد، باید متوجه افکار او بود و نمیشود گفت خفه شو، فضولی نکن.
از ده گفتار استاد شهید مطهری
جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته
می گویند جوامع در حال گذر از سنت به مدرینته اجباراً مراحلی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی،اجتماعی و علمی طی می کنند که با تشبیه این گذر به زایش های مکرر انتظار دردهای فراوان و زحمتهای بسیار را انتظاری دائمی و قابل پیش بینی دانسته و می دانند.
و چه بسیار از این زایمان های دوران گذر،طبیعی ،و فرزندان (مولودهای ) سالم و چه بسیار از آنها غیر طبیعی و با عمل سزارین و یا مولودهای ناسالم و ناقص بوده و خواهند بود.
با این دیدگاه دیگر جای تعجب از مشاهده پدیده های جدید و نو ظهور در زمینه های مختلف باقی نمی ماند. « عجب روزگاری شده ها» دیگر معنای دیگری خواهند داشت و چه بسا کمتر به زبان آیند.
شک در بدیهیات عقلی،اخلاقی،و عرفی تبدیل ناهنجاریهای گذشته به هنجار و بالعکس،طوفانها و زلزله های شدید اقتصادی و اجتماعی، ایجاد طبقه های جدید در اجتماع از نظر اقتصادی و فرهنگی، کاهش لطافتهای روحی و خشک شدن چشمها ناشی از سنگ شدن دلها و …همه مظاهر این زایش های دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند. قطعاً نمی توان این حرکت به سمت مدرنیته را سقوط نامید.
جهت صحیح است مشکل تعداد زیاد مولودهای نارس است. اگر جوامع پیشرفته و توسعه یافته طی دوران مشخص بارداری و سیر منظم مراحل تغییر، از سنتها به دوران مدرن وارد گردیدند جوامعی مانند جامعه ما زایمان را تقلید می کنند و نطفه ها درست منعقد نمی گردند و شتابی ناشی از مشاهده زیبایی ها و زرق و برقهای ظاهری جوامع پیشرفته باعث زایمان های زودرس و مصنوعی می گردد.
در اینجا قطعاَ توجه داریم که جوامعی که امروز بنام جوامع توسعه یافته شناخته می شوند در زمینه های دینی و اخلاقی بسیار کژ رفته اند و آنچه که برآیند فشارهای دوران گذارشان در این زمینه ها برایشان آورد، کم ارزشی دین و اخلاق و ارزشمندی منافع فردی و مادی بود که پس از سالها این مولود ناقص تمامی دستاوردهای مثبت آنها را تحت الشعاع خود قرار داده و مورد تهدید جدی قرار داده است.