گزارش کامل کارورزی1

عنوان فایل: گزارش کامل کارورزی1

تعداد صفحات:21


قسمتی از متن:

گزارش روز اول کارورزی

با صدای زنگ هشدار موبایلم که شب قبلش بر روی ساعت 6 تنظیم کرده بودم بیدار شدم وپس ازاینکه نماز خواندم با دوستانم به سلف رفتیم و پس از صرف کره ومربا به خوابگاه آمدم و مسواک زدم و سپس لباس هایی که شب قبلش اتو زده بودم را پوشیدم وموهایم را مرتب کردم ادکلن زدم و کفش هایم را که واکس زده بود را پوشیدم وبا بچه ها را افتادیم پس از چند دقیقه اتوبوس آمد و سوار شدیم.پارک ملت پیاده شدیم و به سمت مدرسه پیاده به راه افتادیم. مدرسه را به راحتی پیدا کردیم و رفتیم داخل مدرسه بچه ها داخل کلاس بودند وما به دفتر مدرسه رفتیم و خودمان را معرفی کردیم و کارت های کارورزی و نامه آقای رستمی را به معاون دادیم و معاون ما را تا کلاس همراهی کرد وایشان من و دوستم جواد جعفری را به عنوان کارورز به معلم پایه هفتم معرفی کرد واجازه خواست تا ما ازتجربیاتشان استفاده کنیم و معلم مربوطه هم اظهار خوشحالی کرد و پس از معرفی ما به عنوان همکار و مهمان به دانش آموزان از ما خواست که ته کلاس روی صندلی هایی که بین ردیف ها بود بنشینیم. دوست دیگرم محمد جواد غدیری نیز به کلاس نهم رفت .همین که روی صندلی نشستم بچه های کنارم سلامم کردند و با هم دست دادیم و به من خوشامد گفتند معلم به سرگروه ها گفت که تکالیف بچه ها را چک کنند و پس از اتمام شروع به تدریس نمود .پس از اینکه تدریسش تمام شد چند صفحه را پای تخته نوشت و به دانش آموزان گفت (تمارین و کار در کلاس هایش را حل کنند و در این حین همکارانم شما را راهنمایی میکنند و اگر سوالی داشتید میتوانید از آنها بپرسید)..یعنی از ما خواست که به بچه ها کمک کنیم و ما هم پاشدیم و بچه ها را در سوالاتی که با شوق میپرسیدند یاری میکردیم.
پس از پایان کلاس دانش آموزان از ما خواستند که ساعت بعد هم به کلاسشان برویم..که من به آنها گفتم که ما فقط سه شنبه ها ساعت ریاضی به کلاسشان میرویم.سپس با آقای قربان زاده به دفتر رفتیم و با تک تک معلم دست دادیم و سلام و احوال پرسی کردیم.در همین حین آقای کلالی ما را به معلم ها معرفی کرد و گفت که ما درس کاورزی شان را در خدمتشون هستیم.سپس نشستیم و آقای قربان نژاد برایمان چایی ریخت .ساعت دوم من و جواد به کلاس نهم و محمد جواد به کلاس هفتم رفت. چون آقای کلالی از ما خواسته بود که هر ساعت کلاس ها را عوض کنیم تا خسته کننده نباشد.این دفعه با آقای عطار به کلاس رفتیم وایشان ما را به دانش آموزان معرفی کرد و گفتند که احترام مهمان واجبه و دقت داشته با شند که خطایی از آنها سرنزند و معلوم بود که بچه های نهم کمی شرور بودند.ما در نیمکت آخر که دانش آموز ها برای ما خالی کردند نشستیم و معلم پس از گفتگویی کوتاه و سوالی شروع کرد به تدریس.درحین تدرس بچه ها شیرین زبانی های بامزه ای میکردند که دریافتم با معلم خیلی راحتند.پس از اینکه زنگ خورد با آقای عطار به دفتر رفتیم و ایشان توضیحاتی درباره ی کلاس و رفتار بچه ها دادند.در دفتر من دوستانم درباره ی کلاس ها و دانش آموزان ورفتارشان و معلم بحث هایی کردیم.




ارسال نظر

  1. آواتار


    ارسال نظر
اس تی یو دانلود یک مرجع برای دانلود فایل های دانشجویی و درسی
در صورت بروز هر گونه مشکل در فرآیند خرید با شماره 09010633413 تماس حاصل فرمایید
همچنین در پیام رسان ایتا پاسخگوی شما هستیم
آمار فروشگاه
  •   تعداد فروشگاه: 13
  •   تعداد محصول: 14,215
  •   بازدید امروز : 8,967
  •   بازدید هفته گذشته: 158,997
  •   بازدید ماه گذشته: 854,552